به طور کلی دو نوع شرط ضمن عقد وجود دارد که دستهای از این شروط از قبل در قراردادها پیش بینی شده است و افراد با قبول قرارداد به انجام شرط نیز ملزم میشوند و دستهای دیگر به صورت از پیش تعیین شده در قرارداد وجود نداشته و افراد با توافق خود این شروط را به قرارداد اضافه میکنند و حق و حقوقی را برای طرف مقابل به رسمیت میشناسند، یکی از این حقوق شرط حق طلاق ضمن عقد میباشد. همانطور که مستحضر هستید حق طلاق در سیستم حقوقی ایران در انحصار مرد بوده و زن هیچ حقی در این زمینه ندارد مگر در مواردی مثل عسر و حرج که ادامه زندگی باعث در تنگنا قرار گرفتن زوجه بوده و این وضعیت باعث میشود که با اذن حاکم شرع طلاق صورت پذیرد. اما برای فرار از این انحصار قانون برخی راهکارها چون حق طلاقی که به صورت شرط ضمن عقد برای زن به وجود میآید را پیش بینی کرده است که زن در این حالت پس از مراجعه به دادگاه و اعمال این شرط میتواند از این حق خود استفاده کند اما توجه داشته باشید که واگذاری این حق به زن دلیل بر ساقط شدن این حق از مرد نبوده و مرد مانند زمان پیش از شرط حق خود را دارا میباشد.
قانون جدید طلاق
همانطور که گفته شد در قانون قدیم حق طلاق در انحصار مرد بود و مرد میتوانست هر زمان که میخواست با مراجعه به دادگاه خانواده دادخواست طلاق خود را ارائه داده و پس از پرداخت مهریه و نفقه و امثال آن زوجه را طلاق دهد. اما قانون جدید طلاق آن نابرابری پیشین را از بین برده و شرایط طلاق و حقوق مربوط به آن را کمی تعدیل کرده است. در این قانون یکی از مهم ترین موارد ارائه شده شرط حق طلاق ضمن عقد و یا حق طلاق برای زن با وجود برخی شرایط میباشد در واقع در این حالتها زوجه میتواند بدون اذن زوج به دادگاه مراجعه کرده و از طریق وکیل خانواده دادخواست طلاق را ارائه دهد و توجه داشته باشید که این دادخواست سایر حقوق چون مهریه، نفقه و … را از زوجه سلب نکرده و زوجه میتواند همزمان با دادخواست طلاق این حقوق را نیز مطالبه کند. به طور کلی در قانون جدید طلاق ۱۲ روش برای گرفتن حق طلاق برای زن به وجود آمده است که این ۱۲ روش عبارت اند از:
- واگذاری حق طلاق به صورت شرط ضمن عقد و ثبت آن در حین ثبت ازدواج در سند ازدواج.
- سپردن حق طلاق به زن با استفاده از یک وکالت نامه رسمی.
- بیماری خطرناک و غیرقابل درمان زوج.
- اشتغال به شغلی از طرف مرد که باعث تنزل حیثیت و آبروی زوجه شود.
- جنون زوج.
- اعتیاد زوج.
- محکومیت زوج به حبس ۵ سال و بیشتر.
- محکومیت زوج به حد و تعزیر.
- متولد نشدن فرزندی به دلیل مشکلات زوج پس از ۵ سال زندگی مشترک
- ترک خانه به مدت طولانی بدون هیچ دلیل موجهی.
- مفقودالاثر شدن زوج.
- ازدواج مجدد زوج بدون گرفتن رضایت زوجه.
- استنکاف شوهر از پرداخت نفقه و عدم امکان اجرای حکم محکمه طبق ماده ۱۱۲۹ قانون مدنی.
حق طلاق در سند ازدواج معتبر است؟
برای پاسخ به این سوال اولین چیزی که بررسی میکنیم ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی میباشد. طبق این ماده: مرد میتواند با رعایت شرایط مقرر در این قانون با مراجعه به دادگاه تقاضای طلاق همسرش را بنماید.
تبصره: زن نیز میتواند با وجود شرایط مقرر در ماده (۱۱۱۹)، (۱۱۲۹) و (۱۱۳۰) این قانون تقاضای طلاق نماید. همانطور که مطالعه فرمودید طبق تبصره ماده ۱۱۳۳ قانون مدنی حق طلاق و سپردن این حق به زن معتبر میباشد، زیرا ملاک ما در دنیای حقوق نص قانون میباشد و وقتی قانون مدنی صراحتا این حق را معتبر دانسته است پس چنین حقی بلامانع میباشد و مرد میتواند در سند ازدواج به صورت شرط حق طلاق ضمن عقد این حق را به زوجه یا هر شخص دیگری بدهد. دادن حق طلاق به زن علاوه بر مراجعه به دفاتر اسناد رسمی و دادن وکالت به زوجه به روش شرط ضمن عقد در سند نکاحیه نوشته و پس از امضای طرفین معتبر میشود. توجه داشته باشید که این شرط حتما باید به صورت رسمی بوده و نوشتههای غیر رسمی فاقد اعتبار میباشند همچنین این شرط میتواند به صورت معوض باشد یعنی زوج در قبال به دست آوردن مورد خاصی این حق را به زوجه واگذار کند به عنوان مثال شرط شود که حق طلاق در قبال بذل تمام مهریه باشد.
حق طلاق ممکن است به سه روش بلاعزل، مدتدار و یا قابل عزل باشد که هر کدام از این موارد بستگی به خواسته زوج داشته که چه نوع حقی را واگذار کند همچنین زوجهای که دارای حق طلاق است میبایست وکیل دادگستری را از طرف زوج انتخاب کند زیرا وکالت نامه طلاق به این معناست که میتواند از طرف او وکیل دادگستری انتخاب کند و پر واضح است که وکیل به شخصی گفته میشود که دارای صلاحیت و پروانه وکالت مخصوص به خود میباشد پس زوجه باید حتما چنین شخصی را به عنوان وکیل زوج انتخاب کند هر چند که الزامی در انتخاب وکیل برای خود ندارد.
معایب دادن حق طلاق به زن
دادن حق طلاق به زن در عین مزایایی که برای زن دارد، برخی معایب را نیز دارا میباشد که همین معایب باعث شده است همه افراد و مخصوصا حقوقدانان افراد را از انجام چنین کاری منع کرده و طلاق توافقی را به جای این حق توصیه کنند. برخی از مهم ترین این معایب عبارت اند از:
۱. پس از واگذاری این اختیار به زوجه یا هر شخص دیگری، آن شخص قادر خواهد بود در کوتاه ترین زمان ممکن پس از انتخاب وکیل برای زوج طلاق توافقی گرفته و دادنامه طلاق را از دادگاه خانواده تقاضا کند که این امر همانطور که مستحضر هستید به کیان خانواده که بر مبنای بقای ازدواج شکل گرفته است لطمه جدی وارد کرده و مشکلات فراوانی به وجود میآورد. در واقع توصیه همه حقوقدانان این است که مرد بهتر است از دادن چنین حقی به زوجه صرف نظر کرده و در صورت عدم امکان ادامه زندگی مشترک از طلاق توافقی استفاده نمایند تا از معایب شرط حق طلاق ضمن عقد یا به عبارت دیگر حق طلاق به زن در امان بمانند.
۲. همانطور که میدانید وکالت عقدی جایز میباشد به این معنا که هر کدام از طرفین هر زمان که بخواهند میتوانند آن را به هم بزنند اما حق طلاق ضمن عقد در صورت بلاعزل بودن امکان عدول از آن وجود نداشته و طرفین حق بر هم زدن آن را ندارند و این هم یکی دیگر از معایب واگذاری چنین حقی میباشد.
۳. یکی دیگر از معایب مهم چنین حقی این است که زوجه در قبال بذل مهریه زوج را مجاب کند که چنین حقی را به وی تفویض کند اما در زمان عده و هنگامی که مرد اطلاعی در این مورد ندارد به آنچه که بذل کرده است رجوع کند که این امر باعث میشود مرد را حتی در تشخیص دادگاه خانواده مربوطه سردرگم کند.
۴. یکی دیگر از معایب تفویض چنین امری به زوجه این است که با بروز کوچکترین مشکلی زوجه به دلیل روحیه لطیف و حساس خود به دادگاه رجوع کرده و تقاضای طلاق مینماید که این امر بر خلاف اصول و عرف میباشد.
تفاوت حق طلاق و وکالت در طلاق
بسیاری از افراد حق طلاق و وکالت در طلاق را یکسان تلقی میکنند در حالی که این دو مورد با هم تفاوت داشته و حق طلاق منحصر به دادن وکالت در طلاق نشده و همان طور که گفته شد موارد متعددی چون جنون، اعتیاد، حبس بیش از پنج سال و … وجود دارد که این حق به زن داده میشود که از دادگاه خانواده تقاضای طلاق بنماید.در واقع وکالت در طلاق به این معناست که زوج در ضمن عقد نکاح به صورت شرط حق طلاق ضمن عقد و یا در دفتر اسناد رسمی تحت سند جداگانهای به زوجه وکالت در طلاق میدهد تا زوجه بتواند هر زمان که بخواهد با انتخاب وکیل برای مرد تقاضای طلاق خود را به دادگاه خانواده بدهد اما حق طلاق حقی است که در قانون شرایط مختلفی برای آن در نظر گرفته شده است و منحصر به وکالت در طلاق نبوده و یکی از روشهای استفاده از حق طلاق همین وکالت در طلاق میباشد در واقع بین این دو رابطه عموم و خصوص مطلق برقرار میباشد به طوری که وکالت در طلاق نوعی حق طلاق است اما همه حق طلاقها، وکالت در طلاق نمیباشند.
همانطور که گفته شد حق طلاق با وکالت در طلاق متفاوت میباشد. حال ممکن است این سوال پیش بیاید که کدام یک از این دو مورد بهتر میباشند؟ برای پاسخ به این سوال میتوان گفت که هر کدام از این دو یعنی حق طلاق و وکالت در طلاق معیارهای متفاوت و کاراییهای مختلفی دارند که ممکن است زوجه در زمانهای مختلف هر کدام از این دو را ترجیح دهد اما به طور کلی میتوان گفت که با توجه به اینکه وکالت در طلاق نیازی به شرایط تعیین شده در قانون نداشته و صرف دادن وکالت در طلاق این حق را به زوجه میدهد که از این حق استفاده کند، ارجح میباشد.
اگر زن حق طلاق داشته باشد مرد میتواند طلاق دهد؟
برای پاسخ به این سوال خوب است که سایر وکالت نامهها قطع نظر از وکالت در طلاق را به خاطر آورید که در هرجا حقی از طرف اصیل به وکیل یا نماینده داده میشود این تفویض حق به معنی سلب حق از خود نبوده و اصیل نیز در کنار وکیل از این حق برخوردار میباشد. در حق طلاقی که به زن داده میشود نیز این حق از مرد سلب نشده و مرد نیز هر زمان بخواهد میتواند به دادگاه رجوع کرده و پس از گرفتن گواهی عدم امکان سازش همسر خود را طلاق دهد. در واقع حق طلاق قابل واگذاری به معنای تام نیست که با واگذاری این حق، مرد این حق خود را از دست بدهد بلکه یک اعطای حق است به این معنی که حق زوج پابرجا مانده و یک حقی برای زوجه در کنار زوج به وجود میاید.
توجه داشته باشید که اعطای چنین حقی به زوجه به این معناست که زوجه از طرف مرد وکالت دارد که خود را طلاق دهد یعنی باز هم حق اصلی برای مرد بوده و زوجه به وکالت از همسر خود که دارای چنین حقی است عمل میکند، به همین علت است که از طلاق به عنوان ایقاع یاد کرده اند زیرا صرفا از طرف مرد انجام شده و حتی دادن حق طلاق به زن نیز به معنی وکالت از طرف مرد بوده و این زوج است که حق اصلی را دارا میباشد و میتواند در هر زمان از این حق خود استفاده کند.
حق طلاق بلاعزل یعنی چه؟
همانطور که میدانید وکالت عقدی جایز میباشد به این معنا که هر کدام از طرفین هر زمان که بخواهند میتوانند عقد را به هم زنند، اما این جایز بودن در شرط حق طلاق ضمن عقد یا وکالت در طلاقی که به زوجه داده میشود مناسب نبوده و به همین دلیل از لفظ بلاعزل در انتهای آن استفاده میکنند به این معنا که طرفین حق عزل و برهم زدن آن را نداشته و مکلف به پایبندی از آن هستند. پس زوجه برای جلوگیری از مشکلاتی که در صورت بلاعزل نبودن این حق پیش میآید هنگام تفویض این حق باید از لفظ بلاعزل استفاده کرده تا راههای احتمالی سوء استفاده زوج را ببندد. همچنین علاوه بر این مورد برخی اقدامات دیگر نظیر ضم امین، ناظر استصوابی، ضم وکیل و امثال آن وجود دارد که باعث میشود دایره اختیارات وکیل محدود شود و برای اینها هم راههایی چون قید سلب از زوج در وکالت نامه و امثال آن وجود دارد که زوجه به طور کامل از حق خود استفاده کند.
سخن پایانی
حق طلاقی که برای زوجه به وجود میآید به دو صورت شرط حق طلاق ضمن عقد و یا وکالتنامه جدا وجود دارد که در قانون جدید پیش بینی شده و دنیای حقوق از آن انحصارگرایی و تمرکز این حق در دست مرد فاصله گرفته است. همچنین گفته شد که این حق در صورت وجود برخی شرایط مصرح در قانون چون مفقودالاثر شدن زوج، بچه دار نشدن زوج به مدت بیش از ۵ سال و … نیز برای زوجه به وجود میآید که کاملا معتبر بوده و قانونی میباشد و زوجه با استفاده از این حق پس از تعیین وکیل برای زوج میتواند تقاضای طلاق خود را به دادگاه خانواده داده و از حق خود بهره مند گردد.
2 پاسخ
سلام وقت بخیر من حق طلاق ندارم اما شوهرم مشکل روحی داره و باعث اذیت و آزارم میشه. راهی هست که بتونم طلاق بگیرم؟
سلام
بله شما می توانید به کمک یک وکیل و اثبات مشکلات زوج در دادگاه طلاق بگیرید. برای مشاوره و اطلاعات بیشتر می تونید با شماره ۰۲۱۲۲۰۹۷۰۹۰ با مجموعه ما تماس بگیرید.