از بین عقود تصریح شده در قانون یکی از کاربردیترین آنها عقد بیع میباشد و افراد اکثر معاملات و مراودات خود را بر مبنای عقد بیع انجام میدهند. جالب توجه است که برای صحت این عقد چهار رکن ایجاب و قبول، وجود متعاملین، وجود مبیع و وجود ثمن در بیع ضروری میباشد زیرا با وجود این ارکان میتوانیم لفظ \” بیع \” را بر آن صدق نماییم. اما خوب است بدانید که در صورت رعایت شرایط و ارکان عقد بیع و محقق شدن آن اوصافی چند از این عقد با توجه به ماده ۳۳۸ قانون مدنی ( بیع عبارت است از تملیک عین به عوض معلوم) به دست میآید.
اوصاف عقد بیع ناشی شده از تعریف قانونی بیع مواردی از جمله تملیکی بودن به معنی خارج شدن مالکیت از دست یکی از متعاملین و انتقال آن به طرف دیگر همچون خرید و فروش خانه که شامل خارج شدن مالکیت خانه از مالکیت شخص \” الف \” و انتقال آن به شخص \” ب \” میباشد و یا معوض بودن به این معنا که در ازای دادن هر چیزی وجود یک مابهازاء ضروری مینمایاند مانند دادن پول در ازای به دست آوردن اتومبیل و یا وصف دیگری به نام رضایی بودن به معنی تحقق عقد با ایجاب و قبول و عدم نیاز به تشریفات خاص و یا لازم بودن عقد بیع به این معنا که حق برهم زدنی برای طرفین مگر طبق قانون یا قرارداد وجود نخواهد داشت را شامل میشود که همه این اوصاف با توجه به خاصیت این عقد و ایجاد ثبات و امنیت در مراودات بین مردم ضروری بوده و به همین دلیل مورد تصریح قانونگذار کشور قرار گرفته است.
ثمن در عقد بیع
گفته شد که برای تحقق عقد بیع نیاز به چهار رکن اساسی داریم که یکی از مهمترین این ارکان وجود ثمن میباشد در واقع در صورت نبود ثمن در عقد بیع، یکی از ارکان صحت معامله از بین رفته در نتیجه عقد باطل میباشد. ثمن هم به معنی بهایی است که مشتری در ازای مبیع دریافتی از فروشنده به او پرداخت میکند. توجه داشته باشید که ثمن در عقد بیع میتواند حال یا موجل باشد و موجل بودن ثمن خدشهای به تملیکی بودن بیع وارد نمیکند زیرا به محض انعقاد عقد بیع مالکیت ثمن به فروشنده و مالکیت مبیع به مشتری منتقل میشود و حال نبودن تسلیم ثمن مشکلی ایجاد نمیکند زیرا مالکیت منتقل شده است و صرفاً زمان تسلیم آن حال نمیباشد.
ممکن است در خصوص عقد بیع این سؤال پیش بیاید که آیا وجود خیار فسخ مانع تملیک ثمن و پرداخت آن میشود؟ برای پاسخ به این سؤال خوب است یک عقد فرضی را در نظر بگیرید که پس از انعقاد عقد بیع متعاملین تا شش ماه حق خیار فسخ قرار میدهند اما انتقال مالکیت مبیع و ثمن به محض انعقاد عقد بیع اتفاق میافتد و اوصاف عقد بیع را با خود به همراه دارد و نشان دهنده این است که خیار فسخ مانعی در تملیک و انتقال ثمن و مبیع ایجاد نکرده و عقد آثار و اوصاف خود را دارد. یکی از نکات جالب توجه و مهم در خصوص عقد بیع معلوم و معین بودن مورد معامله میباشد یعنی ثمن و مبیع هر دو باید معلوم به معنی معلوم بودن از نظر جنس، وصف و مقدار و معین بودن به معنی قابل اشاره بودن از میان چند مورد میباشد پس مورد معامله قرار دادن ثمن مبهم و نامشخص با ضمانت اجرای بطلان معامله به دلیل وجود غرر در معامله میباشد و همانطور که میدانید شرع و قانونگذار ما افراد را از بیع غرری نهی کرده است.
آخرین مبحث مورد بررسی در خصوص ثمن الزام مشتری به تادیه ثمن میباشد در واقع بر مبنای عدالت معاوضی قانونگذار مشتری را ملزم به پرداخت ثمن کرده است و در صورت نافرمانی مشتری از این امر قانونگذار برای مشتری حق حبس قرار داده است به این معنی که مشتری تا زمان پرداخت ثمن از طرف بایع میتواند از تسلیم مبیع خودداری کرده و یا در صورتی که مبیع را تحویل داده است از خیار تأخیر ثمن استفاده کرده و معامله را فسخ کند. به طور کل پیشنهاد میشود که در صورت عدم اطلاع از اوصاف عقد بیع، از خدمات یک وکیل حقوقی کمک بگیرید.
انواع مبیع
با توجه به اینکه در عقد بیع ما با تملیک عین یعنی همان مبیع مواجه هستیم علاوه بر آشنایی با اوصاف عقد بیع اطلاع از اقسام آن و قواعد و مقررات مربوط به آن امری ضروری میباشد. برای اطلاع از اقسام بیع ماده ۳۵۱ قانون مدنی را بررسی میکنیم. طبق این ماده: ( مبیع ممکن است مفروز باشد یا مشاع یا مقدار معین به طور کلی از شیء متساوی الاجزا و همچنین ممکن است کلی فی الذمه باشد) با توجه به تعریف ارائه شده قانونی سه نوع مبیع وجود دارد این سه نوع عبارتند از:
عین معین
به عینی که وجود خارجی داشته و بتوان در عالم خارج به آن اشاره کرد عین معین میگویند در واقع این نوع مبیع بیشترین حجم معاملات را به خود اختصاص داده و همانطور که از نامش پیداست کاملاً معین و مشخص از لحاظ جنس، وصف و مقدار میباشد مانند این خانه، آن اتومبیل و … همچنین این نوع مبیع به دو دسته مفروز و مشاع قابل تقسیم است: مفروز به این معنا که کل مال متعلق به یک شخص خاص بوده و هیچ شراکتی در آن متصور نیست مانند اتومبیل احمد و مشاع به این معنا که مال شریکانی دارد و هر یک از شریکان در جزء جزء مال شراکت دارند مانند مال مشترک بین وراث که از هر دو نوع این مال با توجه به معین بودن و قابل اشاره بودن آنها به عین معین یاد میکنند.
کلی در معین
در این نوع مبیع مقدار معین از مالی که دارای اجزا یکسان و مساوی میباشد مورد معامله قرار میگیرد مثلاً شخصی دارای بیست تن گندم میباشد و از این بیست تن، پنج تن از آن را مورد معامله قرار میدهد به این نوع مبیع که پنج تن معین از یک مال کلی یعنی بیست تن گندم مورد معامله قرار داده میشود کلی در معین گفته میشود.
کلی فی الذمه
مالی که صادق بر افراد عدیده بوده و مقدار، جنس و وصف آن هم مشخص باشد کلی فی الذمه یا به عبارت دیگر کلی گفته میشود. تعریف این نوع مبیع در ماده ۳۵۱ قانون مدنی به این صورت آمده است که: در صورتی که مبیع کلی یعنی صادق بر افراد عدیده باشد بیع وقتی صحیح است که جنس و وصف مبیع ذکر شود. بیشترین معاملههایی که تعهد تحویل مبیع در آینده میباشد در این نوع مبیع جای میگیرد به عنوان مثال تعهد فرد به تحویل ۱۰ عدد گوشی سامسونگ با فلان اوصاف در آینده که در آن مال کلی با جنس، وصف و مقدار معین مورد معامله قرار میگیرد.
اوصاف اساسی مبیع
علاوه بر اوصاف عقد بیع که به اختصار گفته شد خوب است بدانید مبیعی که مورد معامله قرار میگیرد جزء هر کدام از انواع مبیع که باشد باید برخی اوصاف اساسی را با خود به همراه داشته باشد تا بتواند مورد معامله قرار بگیرد. این اوصاف عبارتاند از:
وجود مبیع هنگام معامله
هنگامی که مبیع عین معین میباشد باید هنگام معامله وجود داشته تا بیع صحیح باشد همچنین هنگامی که کلی فی المعین میباشد باید مال کلی هنگام معامله موجودیت داشته باشد یعنی اگر دو خروار از ده خروار گندم مورد معامله قرار میگیرد هنگام تحقق عقد بیع گندم باید وجود داشته باشد اما در مالی که به صورت کلی مورد معامله قرار میگیرد موجود بودن مبیع هنگام بیع لازم نبوده و صرف توانایی فروشنده به تسلیم مبیع کفایت میکند.
مالیت داشتن مبیع
مبیعی که مورد معامله قرار میگیرد باید شرعا و عرفا مالیت داشته باشد مثلاً فروختن یک دانه لوبیا با توجه به اینکه عرف ارزشی برای آن متصور نمیشود مالیت ندارد همچنین برخی موارد مثل یادگارهای خانوادگی و حق تحجیر و … با توجه به اینکه افراد در ازای آن بهایی پرداخت میکنند مالیت داشته و وصف اساسی مبیع را دارا میباشند.
معلوم و معین بودن مبیع
معلوم و معین بودن مبیع به معنی مشخص بودن جنس، وصف و مقدار مبیع و مورد اشاره بودن مبیع میباشد به عبارت دیگر مبیع نباید مبهم باشد زیرا نبود این اوصاف و مبهم بودن مورد معامله باعث غرر در بیع و در نتیجه بطلان معامله میشود.
قابلیت خرید و فروش داشتن مبیع
قابلیت خرید و فروش داشتن مبیع یا به عبارت دیگر قابلیت نقل و انتقال آن یکی دیگر از اوصاف مبیع است که به وصف مالیت داشتن هم برمیگردد زیرا اموالی قابلیت خرید و فروش دارند که شرعا و عرفا مالیت داشته باشند و مواردی همچون شراب که نامشروع بوده و شرعا مالیت نداشته و یا اموال عمومی نظیر پلها و معابر و … که قانون خرید و فروش آن را به رسمیت نمیشناسد مالیت نداشته و قابل نقل و انتقال و خرید و فروش هم نیستند.
بایع باید قدرت بر تسلیم مبیع داشته باشد
یکی دیگر از اوصاف اساسی مبیع قابلیت تسلیم آن از طرف فروشنده هنگام بیع و علم طرف مقابل از این قدرت بایع میباشد در واقع در صورتی که بایع قدرت بر تسلیم مبیع نداشته باشد برای مشتری ضرر و غرر ایجاد میشود که همانطور که گفته شد همه فقها از بیع غرری ما را نهی کردهاند و در صورت انجام چنین بیعی با بطلان آن معامله مواجه میشویم.
مبیع ملک بایع باشد
این وصف به این معناست که مبیع در مالکیت بایع بوده و حق هر گونه دخل و تصرفی در آن داشته باشد تا بتواند آن را به فروش برساند همچنین علاوه بر وجود عنصر مالکیت وصف اساسی مالکیت یعنی مطلق بودن نیز از ضروریات مبیع میباشد به این معنا که اشخاص ثالث حقی بر مبیع نداشته باشند.
شرایط صحت عقد بیع
معاملات انجام شده بین مردم و از جمله آنها عقد بیع برای حمل صحت بر آنها علاوه بر وجود اوصاف عقد بیع نیازمند برخی شروط دیگر نیز میباشد این شروط عبارتند از:
قصد طرفین
به معنی قصد انشاء یعنی اراده باطنی طرفین بر تحقق عقد و همچنین ابراز قصد انشاء که از متن قرارداد و امثال آن برداشت میشود، میباشد.
رضای طرفین
با توجه به ماده ۱۹۰ قانون مدنی یکی از شرایط صحت معامله رضایت طرفین به انجام معامله میباشد.
اهلیت متعاملین
در این مورد متعاملین باید سه وصف بالغ بودن، عاقل بودن و رشید بودن را با خود به همراه داشته باشند.
موضوع معین که مورد معامله باشد
این موضوع میتواند تعهد، انجام کار، ترک کار و … باشد که ویژگی مشترک در همه آنها معین بودن آنها هنگام مورد معامله قرار گرفتن میباشد.
مشروع بودن جهت مورد معامله
منظور از این شرط قصد و انگیزه اصلی طرفین از انجام معامله میباشد که باید مشروع بوده و در صورت نامشروع بودن بیع باطل میشود.
کیفیت تملیک در عقد بیع
در بیان کیفیت تملیک در عقد بیع ممکن است برخی حقوقدانان اشکال بگیرند که با توجه به تعریف عقد در ماده ۱۸۳ قانون مدنی: ( عقد عبارت است از اینکه یک یا چند نفر در مقابل یک یا چند نفر تعهد بر امری نمایند و مورد قبول آنها باشد. ) اثر همه قراردادها تعهد بوده و اینکه میگویند اثر بیع تملیک میباشد اشتباه است. اما در رد این اشکال باید گفته شود که درست است که اثر عقد بیع هم تعهد است اما این تعهد به محض انعقاد عقد بیع انجام شده و تملیک اتفاق میافتد یعنی تعهد به محض انعقاد قرارداد اجرا هم میشود. البته شایان توجه است که این تملیک در بیع معین و کلی در معین در زمان انعقاد عقد بیع اتفاق میافتد اما در کلی فی الذمه در زمان تسلیم محقق میشود اما نکتهای که قابل توجه میباشد این است که در همه اقسام بیع تملیک جزء اوصاف عقد بیع بوده و فارغ از زمان تحقق آن لازمه عقد بیع میباشد.
آثار بیع صحیح
برای اطلاع از آثار بیع مطالعه و بررسی ماده ۳۶۲ قانون مدنی ضروری میباشد، از بررسی این ماده آثار زیر بر عقد بیع بار میشود:
- به محض انعقاد عقد بیع مشتری مالک مبیع و فروشنده مالک ثمن میشود.
- برای متعاملین ضمان درک طبق ماده ۳۹۰ قانون مدنی به وجود میآید به این نحو که اگر بعد از قبض ثمن مبیع کلاً یا جزئا مستحق للغیر درآید بایع ضامن است اگر چه تصریح به ضمان نشده باشد.
- با انعقاد عقد بیع، بایع ملزم به تسلیم مبیع بنابر تعهد ناشی شده از عقد میشود.
- مشتری نیز ملزم به تادیه ثمن مقرر شده در قرارداد میشود.
سخن پایانی
بیع که یکی از عقود کاربردی و تصریح شده در قانون میباشد انواع و اوصاف مختلفی را در خود جای داده است که هر کدام از این موارد باید کاملاً منطبق با قانون و شرع بوده تا بتوان آثار عقد صحیح را بر آنها بار کرد. در واقع به محض انعقاد عقد بیع اوصاف عقد بیع با عقد به ارمغان آمده و به تبع آن آثاری نیز به همراه میآورد که همه این موارد از بدیهیأت عقدی صحیح میباشد. برای مشاوره و کسب اطلاعات بیشتر با شماره 02122097090 تماس بگیرید تا از کارشناسان مجموعه مشاوره رایگان دریافت کنید.
2 پاسخ
سلام شما مشاوره در خصوص عقد بیع ارائه می دید؟
سلام
بله. برای دریافت مشاوره لطفا با شماره ۰۲۱۲۲۰۹۷۰۹۰ تماس بگیرید.