به گزارش گروه اجتماعی باشگاه خبرنگاران جوان, رسیدگی به این پرونده از بهمن سال هشتاد و نه در پی ناپدید شدن زنی سالخورده در قزوین آغاز شد. کارآگاهان جنایی در تحقیقات پلیسی به عروس خانواده ظنین شدند و به این ترتیب (سهیلا) دستگیر شد. وی در بازجویی های فنی و پلیسی منکر اطلاع از سرنوشت مادرشوهرش شد, اما با به دست آمدن مدارک مستند چند ماه بعد سرانجام لب به اعتراف گشود و پرده از راز این پرونده پیچیده برداشت.
وی در اعترافاتش گفت: سه سال بود که با مردی به نام ( مهدی) رابطه پنهانی داشتم تا اینکه مادرشوهرم کم کم به ماجرا پی برد. مهدی صاحبکار پسرم بود و آشنایی من و او از اینجا آغاز شد.تا اینکه چندی بعد مادرشوهرم من و مهدی را در وضعیتی نامناسب دید, از ترس اینکه او این موضوع را به شوهرم خبر دهد نقشه سر به نیست کردنش را با مهدی طراحی کردیم و یک روز او را به این بهانه که قرار است برایش طلا بخریم از قزوین به تهران کشاندیم.او را به پارکی در منطقه مرزداران کشاندیم. مهدی او را خفه کرد و سپس در چاهی که پشت پارک بود انداخت. با توجه به اعتراف های زن جوان, مهدی نیز دستگیر شد و متهمان نخستین بار در شعبه ششم دادگاه کیفری به ریاست قاضی شقاقی محاکمه و به اتهام مشارکت در قتل مادرشوهر به اعدام محکوم شدند. این رای از سوی قضات دیوان عالی کشور تایید نشد و بنابراین متهمان بار دیگر در شعبه چهارم دادگاه کیفری یک استان تهران به ریاست قاضی ( اصغر عبداللهی) پای میز محاکمه ایستادند.
در آغاز این جلسه فرزندان مقتول خواستار اشد مجازات برای متهمان شدند و ابتدا سهیلا پای میز محاکمه ایستاد و در دفاع از خود گفت: مهدی سه میلیون تومان از مادر شوهرم قرض گرفته و ماهی پنجاه هزار تومان به او نزول پول می داد. زمانی که متوجه شد مادرشوهرم به رابطه ما پی برده است با نقشه کشتن او موافقت کرد.
پس از پایان اظهارات این زن, مهدی نیز به دفاع از خود پرداخت و سناریو دیگری را برای قضات تعریف کرد و گفت: من مرتکب قتل نشدم و ماجرای سه میلیون تومان نیز واقعیت ندارد. من سهیلا را آنقدر دوست داشتم که اگر از من می خواست شوهرش را هم بکشم این کار را انجام می دادم. مادرشوهرش از رابطه من با او باخبر شده بود و بنابراین او را از قزوین به تهران آوردیم. اما قبل از اینکه به تهران برسم دیدم سهیلا مادرشوهرش را خفه کرده است. می خواستم با سنگ ضربه ای به سر مادرشوهرش بزنم که سهیلا خودش سنگ را از من گرفت و ضربه ای به سر او زد و بعد جسد پیرزن را داخل چاه انداختیم. من اتهام قتل را قبول ندارم و به خاطر عشق به سهیلا با او همکاری کردم.
پس از اظهارات متناقض دو متهم قاضی عبداللهی هر دو متهم را با توجه به مدارک و ادله موجود در پرونده به قصاص محکوم کرد که این حکم در شعبه سی و یک دیوان عالی کشور مهر تایید خورد و این دو متهم در یک قدمی اجرای حکم قرار گرفتند.
موسسه حقوقی بین المللی عدالت آریایی با بهره گیری از بهترین وکیل پایه یک دادگستری تهران تا انتهای مسیر حقوقی همراه شماست.
منبع: سایت خبری تابناک