مواقع بسیاری پیش آمده است که از شخصی مالی را به عنوان هدیه دریافت کردهایم اما پس از مدتی درخواست عودت آن را نموده است. هبه واژهای است که در مورد هدایا و صدقهها بکار میرود و در دین اسلام به عنوان صدقه و امری پسندیده ذکر میشود اما قانونگذار جهت حفظ نظم عمومی برای آن ضوابط و مقرراتی معین کرده است. در عالم حقوق، عقد هبه دارای شرایطی است که قانون مدنی به تبیین آن پرداخته است و با آن به مثابه یک عقد مانند سایر عقود رفتار میکند. اما عقد هبه چگونه رسمی خواهد شد؟ آیا این عقد قابل رجوع است؟ شما با مشاوره با وکیل میتوانید از شرایط انعقاد این عقد، شرایط صحت آن و شرایط رجوع از آن آگاهی پیدا کنید. اما در این مقاله به تفصیل به شرح مطالب مافوقالذکر خواهیم پرداخت تا اطلاعات اجمالی نسبت به این عقد خاص را کسب کنید.
عقد هبه چیست؟
کلمهی هبه در لغت به معنای بخشیدن، هدیه و صدقه است. اما در قانون مدنی جمهوری اسلامی ایران، از آن به عنوان یکی از عقود معین یاد شده که شرایط انعقاد و رجوع در قانون تبیین گشته است. به طوری که ماده ۷۹۵ قانون مدنی شرح داده است: «هبه عقدی است که به موجب آن یک نفر مالی را مجانا به کس دیگری تملیک می کند، تملیک کننده واهب، طرف دیگر متهب، مالی را که مورد هبه است عین موهوبه می گویند.» پس همانطور که در قانون نیز گفته شده است عقد هبه دارای دو طرف به نامهای واهب و متهب است. رکن سوم مال موهوبه یا همان مالی است که راهب قصد دارد به متهب ببخشد.یک وکیل حرفهای می تواند این ارکان را به تفکیک مشخص و وظایف هریک را برای شما توصیف کند. فراموش نکنید که مددجویی از یک وکیل مجرب و کاردرست، تضمینکننده عدم تضرر شما خواهد بود. دقت کنید که در این مورد بهتر است به وکیل کیفری مراجعه نفرمایید چرا که این امور در حیطه حرفهی وکیل قراردادها است. البته می تواند به عنوان کسی که به حقوق مدنی واقف است، مانند یک وکیل حقوقی در انعقاد عقد مراجعه نمود.
هبه در قانون :
ماده ۷۹۶
واهب باید برای معامله و تصرف در مال خود اهلیت داشته باشد.
ماده ۷۹۷
واهبباید مالک مالی باشد که هبه میکند.
ماده ۷۹۸
هبه واقع نمیشود مگر با قبول و قبض متهب اعم از این که مباشر قبض خود متهب باشد یا وکیل او و قبض بدون اذن واهب اثری ندارد.
ماده ۷۹۹
در هبه به صغیر یا مجنون یا سفیه قبض ولی معتبر است.
ماده ۸۰۰
در صورتی که عین موهوبه در ید متهب باشد محتاج به قبض نیست.
ماده ۸۰۱
هبه ممکن است معوض باشد و بنابراین واهب میتواند شرط کند که متهب مالی را به او هبه کند یا عمل مشروعی را مجاناً به جا آورد.
ماده ۸۰۲
اگر قبل از قبض، واهب یا متهب فوت کند هبه باطل میشود.
ماده ۸۰۳
بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقای عین موهوبه از هبه رجوع کند مگر در موارد ذیل:
- در صورتی که متهب پدر یا مادر و یا اولاد واهب باشد؛
- در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد؛
- در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهراً مثل این که متهب به واسطهی فلس محجور شود خواه اختیاراً مثل این که عین موهوبه به رهن داده شود؛
- در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.
ماده ۸۰۴
در صورت رجوع واهب نماات عین موهوبه اگر متصل باشد مال واهب و اگر منفصل باشد مال متهب خواهد بود.
ماده ۸۰۵
بعد از فوت واهب یا متهب رجوع ممکن نیست.
ماده ۸۰۶
هر گاه داین طلب خود را به مدیون ببخشد حق رجوع ندارد.
ماده ۸۰۷
اگر کسی مالی را به عنوان صدقه به دیگری بدهد حق رجوع ندارد.
انواع هبه
بطور کلی مستنبط قانون مدنی، این عقد به دو دسته کلی معوض و غیر معوض تقسیم میشود که در ادامه به توضیح هریک خواهیم پرداخت.
1- هبه معوض:
در هبه معوض شرطی مبنا بر وجود عوض وجود دارد. یعنی واهب (کسی که مالی را می بخشد) در عوض مالی یا خدمتی مال خود را به متهب (کسی که مال به او بخشیده میشود) هبه می کند. در این نوع قرارداد واهب شرط بر خدمتی از سوی متهب و یا مالی در عوض مالی به صورت رایگان عوض دهد، می کند. قرار نیست ارزش مال یا خدمت مشروع مورد شرط، با موهوبه (مال مورد هبه) برابر باشد در شرط عوض ممکن است اجاره یا فروش مالی با مبلغی مشخص مقرر شود.
2- هبه غیر معوض:
به عبارتی در رابطه هبه غیرمعوض، همانطور که عوام هبه و هدیه دادن را بدون گرفتن عوضی میشناسد، همانگونه رفتار میشود.
هبه در صورتی غیر معوض است که واهب (کسی که مالی را به دیگری می بخشد) در ازای مال موهوبه( مال مورد هبه) كه به متهب (کسی که واهب مال را به او هبه می کند) می بخشد، عوضی دریافت نکند و چیزی از متهب نخواهد و به صورت رایگان و مجانی مال موهوبه را به شخص اعطا
نماید. پس متوجه شدیم عقد هبه میتواند هم به صورت معوض و هم رایگان و مجانی منعقد گردد.
قبض متهب در هبه چیست؟
یکی از شروط تحقق صحیح این عقد زمانی است که متهب (کسی که مال به او بخشیده شده است) هبه را قبول کند و به علاوه بر آن، موهوبه را قبض کند. منظور از قبض تصرف و در ید داشتن موهوبه است. قبض می تواند توسط خود شخص متهب انجام شود یا هر شخصی به وکالت از او مال موهوبه را قبض کند. یک وکیل دادگستری میتواند عمل قبض را از جانب متهب دریافت نماید.
مورد دیگر زمانی است که متهب کودک، دیوانه یا سفیه باشد که در عالم حقوق اصطلاح محجور برای این افراد بکار برده میشود. محجور کسی است که عاقل، بالغ یا رشید نیست و اثر معاملات یا جرایم کیفری نسبت به این افراد متفاوت است و برای آنها در مورد اکثر موضوعات اجتماعی قواعدی متفاوت وضع گشته است. حال اگر در این عقد مالی به کودک، دیوانه یا سفیه هبه شود قبض باید از طریق ولی او انجام گردد. یعنی شخصی که بر شخص محجور ولایت دارد که اغلب پدر و جد پدری است. علاوه بر این موارد، در قبض توسط متهب اجازه واهب (کسی که مال را به دیگری می بخشد) شرط است و نمیتوان بدون اجازهی وی مال را تصرف کرد.
زنی که مهر خود را به همسرش هبه کرده است امکان رجوع به مهر را خواهد داشت؟
آيا زني كه مهر خود را به همسرش هبه كرده است، میتواند از هبه خود رجوع و مهر خود را به صورت مجدد مطالبه كند يا خير؟ لازم است تا سه حالت را از یکدیگر تفکیک كنیم. حالاتی که پيرامون موضوع مهر مطرح میشوند و به دلیل شباهت در ظاهر در بسیاری از اوقات از سوی مردم مورد اشتباه قرار میگیرند.
حالت اول زمانی است که زوجه در خصوص مهریه، ما فیالذمه زوج را ابراء میکند. به این بیان که میگوید از نظر من تو دیگر تکلیفی برای پرداخت مهریه نخواهي داشت؛ این بیان باعث میشود تا تکلیف شوهر در ادای مهر به طور کلی ساقط شود.
حالت دوم زمانی است که طلاق به درخواست زوج یا زوجه باشد، زوجه میتواند مهریه خود را به شوهر بذل میکند. بذل مهر در طلاقهای خلع و مبارات انجام میشود، به این صورت که زن با پرداخت مالی به شوهر، از او میخواهد كه طلاقش دهد. اگر زن در ایام عده طلاق از بذل خود رجوع کند، طلاق ملغي و کانلمیکن خواهد شد.
حالت سوم زمانی است که زوجه مهریه خود را به زوج هبه میکند. به این بیان که میگوید من مهر خود را به تو بخشیدم؛ در این حالت است که همانند ساير اشكال هبه، تکلیف شوهر در پرداخت مهريه به طور کلی از بین نمیرود، چون زن میتواند تحت شرایطی از هبه مزبور رجوع و با کمک وکیل مهریه، مهر خود را مطالبه كند.
موارد عدم رجوع از هبه چیست؟
هبه یک عقد جایز است پس طرفین آن میتوانند در هر زمان از آن خروج کرده و آن را باطل و نسبت به خود بیاثر کنند. اما در مورد این عقد مواردی وجود دارد که علیرغم جایز بودن، واهب نمیتواند از آن رجوع کند. در واقع اصل بر امکان رجوع است تا واهب بیدلیل مالی را از دست ندهد و متضرر نگردد. موارد عدم امکان رجوع استثنا هستند.این موارد عبارتند از:
1- هبه به خویشاوندان نزدیک: اگر پدر یا مادر مال خود را به فرزندان خود هبه کنند و یا فرزندان مال خود را به پدر یا مادر هبه کنند، هبه قابل رجوع نیست. هدف از این استثنا حفظ پیوند کانون گرم خانواده است. چرا که در این مورد رجوع به معنای کدورت با متهب است و قانونگذار در این مورد اعمال قدرت می نماید تا نظم عمومی حفظ گردد. قرابت سببی( بین زن و شوهر) مانع از رجوع نیست.
2- هبه معوضی که عوض هم داده شده باشد:اگر هبه به صورت معوض واقع گردد و عوض هم تحویل داده شده باشد و یا به شکل کار باشد و انجام گردد امکان رجوع از هبه وجود نخواهد داشت.
3-زمانی که مالی که به متهب هبه شده است از مالکیت او خارج شود چه به صورت اختیاری و چه به صورت قهری. مثلا مال را بفروشد، در رهن بگذارد، ورشکست شود یا به دیگری ببخشد.
4- هرگاه در مالی که هبه شده تغییراتی حاصل شود. برای مثال شخص پارچه مبلی که هبه شده را عوض کند.
5- اگر واهب یا متهب فوت کنند، واهب یا وراث واهب حسب مورد امکان رجوع نخواهند داشت.
6- اگر کسی طلبی از دیگری دارد و طلب خود را به شخص بدهکار ببخشد امکان رجوع نخواهد داشت.
7- اگر کسی مالی را تحت عنوان صدقه به دیگری ببخشد، امکان رجوع نخواهد داشت.
در مورد هدایای دوره نامزدی و قواعد مقرر بر آن، بهتر است با یک وکیل خانواده مشورت بفرمایید.
منافع مال مورد هبه بعد از رجوع برای چه کسی است؟
منافع مال موهوبه پس از آنکه مال به واهب مرجوع شد، منافع نیز مختص به به واهب خواهد بود.
چه اموالی را میشود هبه کرد؟
موهوبه نیز دارای شرایطی است و همه اموال توانایی بخشیده شدن به دیگری را ندارد. عین موهوبه یا ملکی که در وثیقه طلب یا رهن بانک یا جایی دیگر باشد، نمیتواند توسط راهب به متهب هبه گردد. زمانی که ملک یا اموال واهب در رهن یا وثیقه بدهی باشد قابل هبه نیست و اگر چنین قراردادی تنظیم شود فاسخ است مگر اینکه واهب بدهی و دین خود را پرداخت کند و ملک را از رهن آزاد نماید.
اینکه مال باید متعلق به راهب باشد نیز مبرهن است چراکه هرگونه دخل و تصرف نسبت به مال ثالث، فضولی بوده و طبق قانون دارای عواقب مخصوص به خودش است و ضوابط مخصوصی دارد.
آیا هبه قابل رجوع است؟
هبه جدای از اینکه یک عقد معین است، در زمره عقود جایز قرار دارد. عقود جایز در مقابل عقود لازم که طرفین در آن نمی توانند هر زمان که خواستند و به دلخواه از قرارداد خارج شوند، قرار دارد. به عبارت دیگر، در عقود جایز طبق قانون طرفین میتوانند در هر زمان که اراده میکنند، از قرارداد خروج و آن را فسخ کنند. هبه نیز از قاعده مستثنی نیست. پس قابل رجوع است و راهب و مرتهب هرزمان میتوانند از ان خروج کنند. علت این حق آن است که راهب بتواند از اضرار خود جلوگیری کند و هرجا مصلحت بود مال خود را بازیابد. البته مطابق ماده ۸۰۳ قانونی مدنی، موانعی برای رجوع وجود دارد که در آن شرایط، راهب نمیتواند مرهونه را بازپسگیرد.
در چه مواردی حق رجوع واهب از بین میرود؟
ماده ۸۰۳ قانون مدنی، مواردی را که در آن حق رجوع واهب مختل میشود را نام برده است:
«بعد از قبض نیز واهب میتواند با بقاء عین موهوبه از هبه رجوع کند مگر در موارد ذیل:
۱) در صورتی که متهب پدر یا مادر یا اولاد واهب باشد.
۲) در صورتی که هبه معوض بوده و عوض هم داده شده باشد.
۳) در صورتی که عین موهوبه از ملکیت متهب خارج شده یا متعلق حق غیر واقع شود خواه قهراً مثل اینکه عین موهوبه برهن داده شود.
۴) در صورتی که در عین موهوبه تغییری حاصل شود.»
نکته قابل توجه، موجود بودن عین موهوبه است. در غیر اینصورت چیزی را نمیتوان پس گرفت.
نمونه دادخواست رجوع از هبه:
رياست محترم دادگاه عمومي حقوقي با سلام احتراما به استحضار ميرساند اينجانب خواهان فوق الذكر ششدانگ يك دستگاه آپارتمان به شماره پلاك ثبتي شماره پلاك ثبتي …. فرعي از ….فرعي از …. اصلي را به مبلغ دو ميليارد و هشتصد و سي ميليون ريال را در تاريخ …..از خانم ….سيامك طي سند قطعي شماره …خريداري نموده كه كليه وجه آن را پرداخت نموده بودم و سپس در مورخ …سه دانگ از ششدانگ آپارتمان مذكور را طي سند قطعي شماره …. مورخ …به ( خوانده فوق الذكر ) هبه نمودم .كه خوانده محترم هيچ گونه پرداختي بابت سه دانگ آپارتمان فوق الذكر به اينجانب نداشته و سند مذكور طي مدارك پيوست با توجه به هبه اينجانب به نام همسرم منتقل گردیده است لذا مستندا به ماده …قانون مدني وبا توجه به بقا عين موهوبه در يد متهب و نظر بر اينكه تمام شرايط رجوع از هبه اعم از عدم نسبت بند ۱ ماده مذكور و عدم پرداخت عوض از سوي خوانده موضوع بند ۲ همان قانون وجود دارد لذا مستندا به ماده ۸۰۳ قانون مدني ونيز ماده ۱۹۸ قانون آيين دادرسي مدني تقاضاي صدور حكم به تاييد رجوع از هبه وضمنا بدوا تقاضاي صدور دستور موقت فوري جهت توقیف سه دانگ از ششدانگ پلاك ثبتي فوق الذكر و جلوگيري از نقل و انتقال آن به انضمام هزینه دادرسی را دارم. |
تفاوت هبهنامه رسمی با هبهنامه عادی در چیست؟
طبق ماده ۴۷ ثبت اسناد قرارداد هبه باید در دفاتر ثبت اسناد منعقد و ثبت شود. چرا که در غیر این صورت قرارداد مذکور رسمی نبوده و مستند نخواهد بود. هبه رسمی سندی رسمی است و از اعتبار یک سند رسمی بطور کامل برخوردار است و تردیدی بر آن وارد نیست. همانطور که در ماده ۱۰ قانون مدنی ذکر شده، هر فردی دارای صلاحیت و اهلیت حق دارد اموال خود را طبق سند رسمی و عادی به غیر منتقل نماید. چنانچه سند غیر رسمی یا عادی باشد اثبات صحت آن با دارندهی سند است. سند غیر عادی نسبت به سند رسمی دارای اعتبار کمتری است و در محاکم دادگاه رجوع به سند رسمی بیشتر از سند غیر رسمی اتفاق می افتد. عقد هبه به دو صورت صورت کتبی ( سند رسمی و غیر رسمی ) و به صورت شفاهی قابل قبول و معتبر است . در صورت بروز اختلاف در عین موهوبه و در صورتی که سند غیر رسمی و عادی تنظیم شده باشد، دادگاه موظف است درباره صحت و سقم آن تحقیق نماید تا برای قاضی و محکمه درستی آن تایید شود.